کد مطلب:41881 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:16

گنجینه پرسمان » تاريخ و سيره

فتح خيبر چگونه انجام شد؟

پس از تصميم پيامبر بر حمله به خيبر، سپاه اسلام شبانه به كنار «خبير» رسيدند، و صبحگاهان كه اهل «خيبر» از ماجرا با خبر شدند خود را در محاصره سربازان اسلام ديدند، سپس پيامبر(ص) قلعه​ها را يكي بعد از ديگري فتح كرد، تا به آخرين قلعه كه از همه محكمتر و نيرومندتر بود و فرمانده معروف يهود «مرحب» در آن قرار داشت، رسيد.

در اين ايام حالت سردرد شديدي كه گهگاه به سراغ پيامبر(ص) مي​آمد به او دست داد، به گونه​اي كه يكي دو روز نتوانست از خيمه بيرون آيد، در اين هنگام (طبق تواريخ معروف اسلامي) «ابوبكر» پرچم را به دست گرفت و با مسلمانان به سوي لشكر يهود تاخت، اما بي​آنكه نتيجه بگيرد بازگشت، بار ديگر «عمر» پرچم را به دست گرفت و مسلمانان شديدتر از روز قبل جنگيدند، ولي بدون گرفتن نتيجه بازگشتند.

اين خبر به گوش رسول خدا(ص) رسيد فرمود «به خدا سوگند فردا پرچم را به دست مردي مي​سپارم كه او خدا و پيامبرش را دوست دارد، و خدا و پيامبر نيز او را دوست دارند. و او قلعه را با قدرت فتح خواهد نمود».

گردنها از هر سو كشيده شده كه منظور چه كسي است؟ جمعي حدس زدند كه منظور پيامبر(ص) علي(ع) است ولي علي(ع) هنوز در آنجا حضور نداشت، چرا كه چشم درد شديدي او را از حضور در لشكر مانع شده بود، اما صبحگاهان علي(ع) سوار بر شتري وارد شد. و نزديك خيمه پيامبر(ص) پياده گشت، در حالي كه چشمانش شديداً درد مي​كرد.

پيامبر(ص) فرمود نزديك بيا! نزديك رفت، از آب دهان مباركش بر چشم علي(ع) ماليد، و چشمش به بركت اين اعجاز كاملاً سالم شد، سپس پرچم را به دست او داد.

علي(ع) با لشكر اسلام به سوي قلعه بزرگ خيبر حركت كرد، مردي از يهود از بالاي ديوار سؤال كرد كيستي؟ فرمود «من علي بن ابيطالبم» يهودي فرياد كشيد اي جماعت يهود شكستتان فرا رسيد! در اين هنگام مرحب يهودي فرمانده آن دژ به ميدان مبارزه علي(ع) آمد و چيزي نگذشت كه با يك ضربت كاري بر زمين افتاد

جنگ شديدي ميان مسلمانان و يهوديان درگرفت علي(ع) نزديك در قلعه آمد، و با حركتي نيرومند و پرقدرت در را از جا بركند و به كناري افكند، به اين ترتيب قلعه گشوده شد و مسلمانان وارد آن شدند و آن را فتح كردند.

---

قصه هاي قرآن

حضرت آيت الله مكارم شيرازي